نگاهي ديگر
چندي پيش مصاحبه دكتر چراغعلي را با روزنامه همشهري مطالعه كردم . آحيفم آمد شما آنرا مطالعه نكنيد . واقعيت هاي تلخ و شيريني در آن سوي واژهها وجود دارد كه قابل تامل و تفكر است. يكبار ديگر نيز ايشان به عنوان مشاور مدير عامل سازمان انتقال خون مصاحبه شجاعانهاي با روزامه ايران كرده بود كه در اين وبلاگ به آن پرداختم. قبل از هر جيز بايد انصاف ايشان را تحسين نكنم .
كانون هموفيلي ايران در سالهاي پي گيري پرونده هموفيلي بارها از طرف مسئولين انتقال خون به عنوان عامل بازدارنده توليد فرآوردهاي خوني پلاسمايي معرفي مي شد. در حاليكه با گذشت ده سال از اين وقايع ديگر به خوبي كارشناسان مي توانند اظهار نظر نمايند كه چه مقدار راه اندزي اين صنعت با چاش هاي تكنيكي و نيروي انساني كار آمد مواجه است. اين در حالي است كه پيشرفت تكنولوژي و صنعت پلاسما با سرعت بسيار بالايي در جهان جاري بوده و همراهي و همگامي با اين رشد نيز از چالش هاي بزرگ كشوورهاي در حال توسعه و كشور هايي كه عملا توسعه در آنها آغاز شده كه ايران عزيز نيز در زمره آاين دسته از كشورها است.
چشم انداز صنعت پلاسما انچنان نتايجي را در اذهان صاحب نظران مجسم مي نمايد كه ديگر اين باور نهادينه شده است كه پلاسما يك محصول با ارزش است و مي توانند سرمايه گذاري هاي بزرگي در اين رابطه به نمايند . اقتدار سازمان انتقال خون ايران در منطقه مديترانه شرقي افق هاي روشني از صادرات را نيز در مقابل ايران مي گشايد. كارشناسان انتقال خون كشور هر از چند گاهي با مطرح كردن ميزان ارزي كه جهت تامين داروهاي مورد نياز بيماران هموفيلي مصرف مي شود تلاش مي نمايندسياستمداران را به حمايت از اين صنعت ترغيب نمايند. 50 ميليون دلار در سال هم رقم بسيار قابل توجهي براي متقاعد كردن سياستگزاران است.
فقط بايد اظهار اميدواري نمود كه بقيه اطلاعات مورد نياز تصميم گيران و تصميم سازان نيز به درستي در اخنتيار آنان قرار گيرد. راه درازي در پيش رو داريم . بايد برنامه عمل درستي نوشته و با استفاده از خرد جمعي ظرفيت هاي موجود كشور آن را باز بيني و به مرحله اجرا برسانيم . در غير اين صورت باز هم پس از ده سال ديگر و عدم موفقيت چارهاي نخواهد ماند كه مقصر اصلي را كانون هموفيلي ايران و پرونده بيمارن هموفيلي در قوه قضاييه معرفي نمايند .
از خوانندگان تقاضا دارم مصاحبه زير را مطالعه نمايند . نگارنده مواردي را كه بر آن تاكيد دارم به رنگ قرمز نوشته ام
عمومی - گروه سلامت:
پلاسما، شايد 15 سال ديگر
در سال 1375 به دنبال بازديد 2 نفر از نمايندگان فدراسيون جهاني هموفيلي، قضيه مجهز نبودن پالايشگاه خون ايران به سيستم ويروسزدايي مطرح شد.
بعد از اين اتفاق و پس از ماجراي چند ساله آلودگي بيماران هموفيلي، سال گذشته دولت با اختصاص ۲۵ميليون يورو براى ساخت نخستين پالايشگاه خون ايران موافقت كرد.
همين چند روز قبل هم دكتر رسول ديناروند، معاون سازمان غذا و داروي وزارت بهداشت از راهاندازي فاز اول پالايشگاه انتقال خون تا سال 88 خبر داد.
اما دكتر عبدالحميد چراغعلى، مشاور مديرعامل سازمان انتقال خون در امور صنعت پلاسما نظرات متفاوتي دارد.
***
• تا الان اقدامات ما در زمينه احداث اين پالايشگاه چهقدر پيشرفت كرده است؟
نميتوانيم از موفقيت در اقداماتمان حرف بزنيم، چون از دهه ۵۰ ايجاد صنعت پلاسما در كشور مطرح شد و با اين حال با گذشت بيش از 30 سال امروز پالايشگاه پلاسما نداريم و در اينباره از خيلي كشورهاي جهان سوم هم عقبتريم.
• پس قضيه احداث فاز اول پالايشگاه چيست؟
ببينيد، اينكه دكتر ديناروند از احداث فاز اول پالايشگاه حرف ميزنند از نظر من نميتواند زياد منطقي باشد، چون ما هنوز هيچ قراردادي با شركت خارجي طرف قرارداد نتوانستهايم ببنديم.
تا وقتي طرف قرارداد خارجي را پيدا نكرده و منابع مالي مورد نياز را تامين نكردهايم، نميتوانيم انتظار داشته باشيم تا 2سال ديگر پالايشگاه راهاندازي شود. اين يعني اين اتفاق شايد 15 سال ديگر هم نيفتد.
• الان چند كشور هستند كه ميشود تجهيزات احداث پالايشگاه را از آنها خريد؟
فعلاً 87 شركت وجود دارد. چند شركت آمريكايى البته از اين فهرست حذف مىشوند.
اما يكي دو شركت اروپايى به خاطر بىاعتمادى به سازمان انتقال خون تمايلى به فروش تجهيزات ندارند، با يكي دو شركت ديگر وارد مذاكره شدهايم و با يكي از آنها موافقتنامه اوليه هم امضا شده است و البته اميدواريم تا دو سال ديگر نخستين محصول را توليد كنيم.
• كدام مشتقات قرار است در اين پالايشگاه توليد شوند؟
مهمترين مشتقات پلاسما فاكتورهاي انعقادي 8 و 9 است كه در بيماران هموفيلي از آنها استفاده ميشود و در مرحله دوم توليد ميشوند. آلبومين در مرحله اول و ايمونوگلوبولينها هم در مراحل آخر توليد ميشوند. اينها مهمترين داروها هستند.
علاوه بر اين بايد به خاطر داشته باشيم كه ما هنوز در مرحله اول پروژه هستيم كه اين مرحله نسبتا طولاني است و بايد در اين مرحله تمام تجهيزات براي كل پروژه نصب و راهاندازي شوند.
• الان كه پالايشگاه نداريم تمام اين محصولات وارداتي هستند. در صورت احداث پالايشگاه چطور؟ آيا نيازي به واردات خواهيم داشت؟
همينطور است. داروهاي مشتق ما الان بيشتر وارداتي هستند. در تمام دنيا همه كشورها از نظر اين مشتقات با كمبود مواجهند، درحاليكه قيمت آنها هم دائما بالا ميرود.
ما از نظر قيمت اين مشتقات نيز با مشكلات اساسي مواجهيم. اگر هم پالايشگاه راهاندازي شود تنها ميتوانيم 20 درصد از نيازهاي داخلي خودمان را تأمين كنيم.
• پس بحث صادرات هم به كلي منتفي ميشود. نه؟
البته، ما به هيچوجه توانايي صادر كردن اين محصولات را نداريم. چون بايد سالانه امكان توليد 700 هزار ليتر پلاسما را داشته باشيم درحاليكه تنها 15 هزار ليتر پلاسما در كشورمان توليد ميشود.
مطالب مرتبط
همشهري – آنلاين – 25 شهريور- 1386
چندي پيش مصاحبه دكتر چراغعلي را با روزنامه همشهري مطالعه كردم . آحيفم آمد شما آنرا مطالعه نكنيد . واقعيت هاي تلخ و شيريني در آن سوي واژهها وجود دارد كه قابل تامل و تفكر است. يكبار ديگر نيز ايشان به عنوان مشاور مدير عامل سازمان انتقال خون مصاحبه شجاعانهاي با روزامه ايران كرده بود كه در اين وبلاگ به آن پرداختم. قبل از هر جيز بايد انصاف ايشان را تحسين نكنم .
كانون هموفيلي ايران در سالهاي پي گيري پرونده هموفيلي بارها از طرف مسئولين انتقال خون به عنوان عامل بازدارنده توليد فرآوردهاي خوني پلاسمايي معرفي مي شد. در حاليكه با گذشت ده سال از اين وقايع ديگر به خوبي كارشناسان مي توانند اظهار نظر نمايند كه چه مقدار راه اندزي اين صنعت با چاش هاي تكنيكي و نيروي انساني كار آمد مواجه است. اين در حالي است كه پيشرفت تكنولوژي و صنعت پلاسما با سرعت بسيار بالايي در جهان جاري بوده و همراهي و همگامي با اين رشد نيز از چالش هاي بزرگ كشوورهاي در حال توسعه و كشور هايي كه عملا توسعه در آنها آغاز شده كه ايران عزيز نيز در زمره آاين دسته از كشورها است.
چشم انداز صنعت پلاسما انچنان نتايجي را در اذهان صاحب نظران مجسم مي نمايد كه ديگر اين باور نهادينه شده است كه پلاسما يك محصول با ارزش است و مي توانند سرمايه گذاري هاي بزرگي در اين رابطه به نمايند . اقتدار سازمان انتقال خون ايران در منطقه مديترانه شرقي افق هاي روشني از صادرات را نيز در مقابل ايران مي گشايد. كارشناسان انتقال خون كشور هر از چند گاهي با مطرح كردن ميزان ارزي كه جهت تامين داروهاي مورد نياز بيماران هموفيلي مصرف مي شود تلاش مي نمايندسياستمداران را به حمايت از اين صنعت ترغيب نمايند. 50 ميليون دلار در سال هم رقم بسيار قابل توجهي براي متقاعد كردن سياستگزاران است.
فقط بايد اظهار اميدواري نمود كه بقيه اطلاعات مورد نياز تصميم گيران و تصميم سازان نيز به درستي در اخنتيار آنان قرار گيرد. راه درازي در پيش رو داريم . بايد برنامه عمل درستي نوشته و با استفاده از خرد جمعي ظرفيت هاي موجود كشور آن را باز بيني و به مرحله اجرا برسانيم . در غير اين صورت باز هم پس از ده سال ديگر و عدم موفقيت چارهاي نخواهد ماند كه مقصر اصلي را كانون هموفيلي ايران و پرونده بيمارن هموفيلي در قوه قضاييه معرفي نمايند .
از خوانندگان تقاضا دارم مصاحبه زير را مطالعه نمايند . نگارنده مواردي را كه بر آن تاكيد دارم به رنگ قرمز نوشته ام
عمومی - گروه سلامت:
پلاسما، شايد 15 سال ديگر
در سال 1375 به دنبال بازديد 2 نفر از نمايندگان فدراسيون جهاني هموفيلي، قضيه مجهز نبودن پالايشگاه خون ايران به سيستم ويروسزدايي مطرح شد.
بعد از اين اتفاق و پس از ماجراي چند ساله آلودگي بيماران هموفيلي، سال گذشته دولت با اختصاص ۲۵ميليون يورو براى ساخت نخستين پالايشگاه خون ايران موافقت كرد.
همين چند روز قبل هم دكتر رسول ديناروند، معاون سازمان غذا و داروي وزارت بهداشت از راهاندازي فاز اول پالايشگاه انتقال خون تا سال 88 خبر داد.
اما دكتر عبدالحميد چراغعلى، مشاور مديرعامل سازمان انتقال خون در امور صنعت پلاسما نظرات متفاوتي دارد.
***
• تا الان اقدامات ما در زمينه احداث اين پالايشگاه چهقدر پيشرفت كرده است؟
نميتوانيم از موفقيت در اقداماتمان حرف بزنيم، چون از دهه ۵۰ ايجاد صنعت پلاسما در كشور مطرح شد و با اين حال با گذشت بيش از 30 سال امروز پالايشگاه پلاسما نداريم و در اينباره از خيلي كشورهاي جهان سوم هم عقبتريم.
• پس قضيه احداث فاز اول پالايشگاه چيست؟
ببينيد، اينكه دكتر ديناروند از احداث فاز اول پالايشگاه حرف ميزنند از نظر من نميتواند زياد منطقي باشد، چون ما هنوز هيچ قراردادي با شركت خارجي طرف قرارداد نتوانستهايم ببنديم.
تا وقتي طرف قرارداد خارجي را پيدا نكرده و منابع مالي مورد نياز را تامين نكردهايم، نميتوانيم انتظار داشته باشيم تا 2سال ديگر پالايشگاه راهاندازي شود. اين يعني اين اتفاق شايد 15 سال ديگر هم نيفتد.
• الان چند كشور هستند كه ميشود تجهيزات احداث پالايشگاه را از آنها خريد؟
فعلاً 87 شركت وجود دارد. چند شركت آمريكايى البته از اين فهرست حذف مىشوند.
اما يكي دو شركت اروپايى به خاطر بىاعتمادى به سازمان انتقال خون تمايلى به فروش تجهيزات ندارند، با يكي دو شركت ديگر وارد مذاكره شدهايم و با يكي از آنها موافقتنامه اوليه هم امضا شده است و البته اميدواريم تا دو سال ديگر نخستين محصول را توليد كنيم.
• كدام مشتقات قرار است در اين پالايشگاه توليد شوند؟
مهمترين مشتقات پلاسما فاكتورهاي انعقادي 8 و 9 است كه در بيماران هموفيلي از آنها استفاده ميشود و در مرحله دوم توليد ميشوند. آلبومين در مرحله اول و ايمونوگلوبولينها هم در مراحل آخر توليد ميشوند. اينها مهمترين داروها هستند.
علاوه بر اين بايد به خاطر داشته باشيم كه ما هنوز در مرحله اول پروژه هستيم كه اين مرحله نسبتا طولاني است و بايد در اين مرحله تمام تجهيزات براي كل پروژه نصب و راهاندازي شوند.
• الان كه پالايشگاه نداريم تمام اين محصولات وارداتي هستند. در صورت احداث پالايشگاه چطور؟ آيا نيازي به واردات خواهيم داشت؟
همينطور است. داروهاي مشتق ما الان بيشتر وارداتي هستند. در تمام دنيا همه كشورها از نظر اين مشتقات با كمبود مواجهند، درحاليكه قيمت آنها هم دائما بالا ميرود.
ما از نظر قيمت اين مشتقات نيز با مشكلات اساسي مواجهيم. اگر هم پالايشگاه راهاندازي شود تنها ميتوانيم 20 درصد از نيازهاي داخلي خودمان را تأمين كنيم.
• پس بحث صادرات هم به كلي منتفي ميشود. نه؟
البته، ما به هيچوجه توانايي صادر كردن اين محصولات را نداريم. چون بايد سالانه امكان توليد 700 هزار ليتر پلاسما را داشته باشيم درحاليكه تنها 15 هزار ليتر پلاسما در كشورمان توليد ميشود.
مطالب مرتبط
همشهري – آنلاين – 25 شهريور- 1386
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر