۴/۱۸/۱۳۸۸

امروز يحيي را به خاك سپردند

يحيي افشار جان باخته ای دیگر (1)
دوست عزیزمان یحیی افشار هم به دیار باقی شتافت امروز مقارن با روز پدر الهه و سعید پدر خود را تا بهشت زهرا بدرقه خواهند نمود.
یحیی افشار که از خدمتگزاران صدیق جامعه هموفیلی ایران بود که پس از انقلاب در راه اندازی مجدد فعالیت کانون هموفیلی ایران نقش مهمی ایفا نمود.


وی که از قربانیان بی مبالاتی مسئولین وزارت بهداشت در دهه های 60 و 70 بود، پس از یک خونریزی خودبخودی مغزی در تاریخ 6/4/ 88 و انتقال به اورژانس بیمارستان امام خمینی (ره) به علت نبود تخت خالی در آی . سی. یو، پس از چند ساعت معطلی به بیمارستان آتیه انتقال یافته و پس از عمل جراحی در بخش مراقبت های ویژه این بیمارستان بستری و پس از 9 روز جدال با مرگ در روزی عزیز و خجسته به دیدار خالق هستی شتافت.
ساعت يك بامداد امروز به بيمارستان آتيه رفتم. خانواده بي تاب ديدار يحيي پس از شنيدن خبر فوت او بودند. بيمارستان متشنج شده بود. الهه و سعيد و همسرش بي تاب بودند و انتظامات بيمارستان درگير آنچه شلوغ كردن مي ناميدند شده بود. با مديريت بستگان ديگر بخصوص خواهر زاده او ديدار به صبح موكول گرديد.
ضمن ابراز همدردی صمیمانه با بازماندگان به خصوص همسر و فرزندان یحیی آرزوی صبر و بردباری برای آنان و شادی روح آن جان باخته را دارم. تردیدی ندارم خدمات وی به جامعه دردمند هموفیلی تا ابد در تاریخ انجمن حامی بیماران ثبت و مرضی درگاه پروردگار یکتا خواهد بود.
اعتقاد دارم همزمانی این سفر بی بازگشت با روز ولادت حضرت علی ( ع) یاور مظلومان پیام بزرگ و معنوی برای خانواده این جانباخته هموفیلی دارد . پدر رفت و آنان را به علی سپرد.
روانش شاد باد

نگذاشتند امروز دوستمان آرام گیرد . فردا مراسم خاک سپاری یحیی، پس از پاسخ پزشکی قانونی(2)
امروز از صبح بیمارستان آتیه بودیم . از دوستان هیئت مدیره اقایان چوپان ، خورسندنیا و مالمیر نیز جهت همدردی با خانواده افشار آمده بودند.
هر چه تلاش کردیم با توجه به حضور اشنایان دور و نزدیک امکان تحویل جسم بی جان یحیی به خانواده فراهم شود، نشد که نشد.
مسئولین بیمارستان گزارش نوشته بودند : مرگ مشکوک ؟ هنوز هم بهت زده ام . کدام مرگ مشکوک؟ از هفتم تیر تا دیروز بستری بود . تشخیص خونریزی مغزی قطعی و عمل جراحی انجام گرفته بود . حتی مامور کلانتری هم پس از خواندن گزارش و اینکه مدت زمان بستری از 24 چند روز هم بیشتر است از ارجاع موضوع به پزشکی قانونی اظهار شگفتی کرد . اما انتظامات بیمارستان مطالبی در گوش او گفتند که با کمی اکراه قانع شد.
کار به کلانتری کشید. نام سعید فرزند یحیی که نیازمند دلجویی تسلیت بود یکباره تغییر کرد و او شد اولیای دم و اولین تجربه مسئولیت اجتماعی را پس از مرگ پدر در کلانتری تجربه کرد.
همسر و دختر یحیی در کنار فامیل دور و نزدیک در انتظار تحویل جسم بیجان او و اصرار عجیب بیمارستان در رابطه با ادعای مرگ مشکوک، حکایت غریبی از مظلومیت بیمار هموفیلی و خانواده اش بود. هنوز به سعید تسلیت نگفته او را به کلانتری بردند و رضایت از بیمارستان و عملکرد آن را اخذ کردند.
با جدیت دنبال کشف علت این رفتار بیمارستان بودم و هیچ دلیلی نیافتم مگر حضور خانواده در ساعت های اولیه بامداد و بی تابی در بیمارستان و تازه شدن زخم کهنه بی مبالاتی مسئولین وزارت بهداشت در سالهی قبل کار را به کلانتری و پزشکی قانونی رسانده بود.
به رئیس دفتر محترم وزیر بهداشت تلفن زدم و از ایشان برای برهم نخوردن برنامه خاکسپاری کمک خواستم اما دیگر دیر شده بو و اساسا کشیک سازمان پزشکی قانونی تا ساعت 12 ظهر بود و تازه جسد دوست ما ساعت 11 صبح تحویل آمبولانسی از پزشکی قانونی گردید که سه جسد دیگر را می بایست از بیمارستان های مختلف تحویل بگیرد.
سفارش رئیس دفتر وزیر بهداشت هم نتیجه ای نداد و همه خسته و بی نتیجه نزدیک ظهر آمبولانسی را که یحیی را در سکوت غبار گرفته ای با خود برد با چشم هایمان بدرقه کردیم .
دست حادثه بر این تقدیر بود که الهه وسعید پیکر بی جان پدر را روز پدر به خاک ندهند.
با خانم سلماسی عضو دیگر هیئت مدیره صحبت کردم که خود را با گریستن آرام می نمود و با آقای رشاد از مدیران با سابقه کانون که عمیقا متاسف شد و تاب گفتگو نداشت.
هوا هم امروز گرفته بود و غبار آلود . عجب هماهنگی بود بین آب و هوا و عملکرد روز آخر بیمارستان .هیچکدام شفاف نبودند.

امروز يحيي را به خاك سپردند (3 )
دست تقدير يكي ديگر از فعالين جامعه هموفيلي را از ماگرفت . يحيي زود هنگام به جمع جانباختگان كانون پيوست تا دوباره همگي به مسئوليت هاي بزرگ دولت در رابطه با حفظ سلامتي مردم انديشه كنيم.
امروز ظهر خاك امامزاده حضرتين منطقه قلعه حسن خان آغوش باز كرد كه يحيي را كه روز ولادت علي ( ع ) را به عنوان تاريخ سفر بي بازگشت خود انتخاب كرده بود در خود بپذيرد.
مراسمي كه با اندوه شديدخانواده ، دوست ، آشنا ، همكار و همدرد همراه بود و همگان بغض اين سفر نابهنگام را به حسن انتخاب تاريخ سفر يحيي فرو مي خوردند. مادر افشار حيرت زده و سرگردان او را مي طلبيد و از اينكه نوبت را در اين سفر رعايت نكرده شكايت مي كرد. او را به تاريخ سفر و سعادت روز آن دلداري دادم. از بي طاقتي همسر و دختر و پسر و خواهر و برادر چه بگويم و از اشكهاي كودك خردسالي كه تنها عمويش را صدا مي زد و دخترش كه با فرياد از اين كه فرصت نيافته بود از نزديك در بيمارستان او را ببيند به همه شكايت مي كرد..
خانم بيدار كه خود داغدار فرزند بود الهه را به بردباري دعوت مي كرد و همسر جان باخته سيروس رضايي نژاد به همراه پسرش به تسلاي خانواده يحيي شتافته بودند.
هر چه ديدم تجسم عيني آن چيزي بود كه در يك جمله مي گنجد : مسئوليت مدني دولت در حفظ سلامت شهروندان. مراسم خاك سپاري تمام مي شود. خاك بازماندگان را سرد مي كند و زندگي با تمام تلخي ها و شيريني هايش همه را صدا مي كند.
همسر يحيي براي بچه ها پدر هم مي شود. سعيد بخشي از مسئوليت هاي پدر را مي پذيرد . او دو روز است كه امضايش كار را پيش مي برد و هزاران مسئوليت در برابرش قرار مي گيرد. الهه كه دوست پدر بود و دوستدارش عطر وجود او را از آغوش مادر و برادر مي جويد.
برادر و خواهر يحيي اعضاي خانوده اشان هم با عشق به بازماندگان يحيي وظايف جديدي براي خود تعريف مي كنند.
همكاران يادش را گرامي مي دانند و كانون نيز تلاش خواهد نمود نقش ارزنده او را در احيا مجدد اين جمعيت خدمتگزار به جامعه هموفيلي به نحو شايسته در تاريخ كانون ثبت كند.
مي ماند مسئولين دولتي كه هر واقعه فرصتي است براي فكر بيشتر براي اصلاح امور و احساس مسئوليت بيشتر، وظيفه آنها از همدردي فراتر است. بايد تلاش كنند از اين پيشامدها جلوگيري كنند.
مرگ يك فرد و مراسم سوگواري و گريه بازماندگان كوچكترين لطمه است. پس لرزه هاي اين اتفاقات ناگوار و انتقال مسئوليت هاي خانوادگي نابهنگام و خداي ناكرده ناهنجار عواقب اجتماعي بزرگي دارد كه اثر آن دامن يك خانواده را به مفهوم گسترده مي گيرد.
در پايان جا دارد از تلاشهاي پزشكان و كارشناسان و داروخانه مركز درمان جامع، بيمارستان آتيه و همچنين رئيس سازمان انتقال خون و مدير روابط عمومي آن كه مسئولانه در طي دوره بستري دوستمان يحيي مشكلات را پي گيري كردند صميمانه تشكر كنم. امروز با كمك دكتر منشدي مدير روابط عمومي سازمان انتقال خون مشكلات ديروز و موضوع پزشكي قانوني مرتفع گرديد.
روانش شاد باد.
يا علي مدد – احمد قويدل- شانزدهم تير ماه 88

هیچ نظری موجود نیست: