۱۱/۲۷/۱۳۸۵

بیماران خاص تنها بخش کوچکی از بیماران دیر درمان را تشکیل می‌دهند.

بیماران هموفيلي، تالاسمي و دياليزي از جمله بيماري بوده اند كه سالهاست تحت عنوان (بيماران خاص) از طريق دولت و صندوق هاي بيمه مورد حمایت قرار گرفته اند. بیماران مبتلا به MS نیزقریب به دو سال است که به جمع بیماران خاص پیوسته اند.انجمن های حامی بیماران در حال حاضر تلاش مي نمايند كه با گسترده تر نمودن حمايت هاي سازمان هاي بيمه گر از اين بيماران، آنها را از شرايط بهتري براي زندگي برخوردار گردانند. اما متأسفانه ديگر بيماران دير درمان از جمله مبتلايان به سرطان، بيماران با مشكلات كبدي، ديابت، اسكيزوفرني، ايدز، سندرم دان، مجذومين، صرع، كم توانان ذهني و بدني، بيماران ريوي، بيماران با مشكلات روماتيسم ستون فقرات و .. از اين حداقل پوشش بيمه اي ويژه برخوردار نمي باشند. بنظر مي رسد، ضرورت دارد، با ارائه تعريف هاي دقيق تر از بيماران دير درمان و بموازات آن بوجود آوردن يك صندوق متمركز، بستر تصويب قوانين خاص در اين راستا با فوريت هاي ويژه برنامه ريزي گردد. انجمن ها و مؤسسات حمايت كننده از بيماران به دفعات توجه نمايندگان مجلس و مسئولين وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي را به اين نكته مهم جلب نموده اند ، كه تحت پوشش بیمه قرار گرفتن اين بيماران به مانند ديگر افراد عادي جامعه عملاً نمي تواند نقش اساسي را در درمان اين بيماران و بهبود کیفیت زندگی آنان ايفا نمايد. گذشته از آنكه بسياري از اقلام دارويي اين بيماران تحت پوشش سازمان هاي بيمه گر نمي باشند در مواردي هم كه اين امكان فراهم گرديده است، هزينه هاي سنگين دارو و درمان بگونه اي است كه نه تنها بيماران (حتي با درآمدهاي متوسط و خوب)، قادر به پرداخت فرانشيزهاي بيمه نمي باشند، بلكه تشكل هاي غيردولتي حامي آنها نيز نمي توانند از منابع كمك هاي مردمي مساعدت لازم را به اين بيماران بنمايند.فقط دولت است که میتواند این بیماران را به عنوان شهروندحمایت نماید. نكته قابل توجه دیگر آن است كه حتي در چگونگي تحت پوشش بيمه قرار گرفتن بيماران موسوم به خاص تسهيلاتی برای بيماران زير هجده سال و همچنين عائله مندان پيش بيني گرديده است در حاليكه ديگر بيماران دير درمان عملاً از اين نوع امتيازها نيز محروم مانده اند.

لازم به ذكر است كه سازمان تأمين اجتماعي در اقدامي مثبت تلاشي را براي تحت پوشش قرار دادن بقيه بيماران آغاز نمود كه متأسفانه هنوز نهادينه نگرديده است و مي تواند تابع سليقه هاي مختلف مديريتي باشد. از سوي ديگر اقداماتی نيز از طرف همه سازمانهاي بيمه گر نيز براي محدوديت پذيرش هزينه هاي بيماران موسوم به خاص نيز صورت مي پذيرد كه مبناي آن محدود كردن حمايت به موضوع بيماري است و تلاش مي نمايند با قرائت هاي جديد از نوع حمايت بيمه اي بيماران خاص هزينه هاي كمتري را تقبل نمايند، كه اين امر خود انعكاسي از عمق نيافتگي تفكر حمايت از بيماران دير درمان است.نگارنده اظهار نظری از یکی از مسئولین نهاد های عمومی مشاهده کرده ام که هرگز فراموش نمیکنم .وی در اظهار نظری عالمانه در توجیه کمک نکردن به یک بیمار هموفیلی که از طریق مصرف فراورده های خونی آلوده به ویروس ایدز گردیده بود فرموده بودند:

ما وظیفه داریم داروهای خاص بیماری هموفیلی را برای او تهیه کنیم .حالا اگر یک بیمار هموفیلی سرما بخورد به ما چه ارتباطی دارد؟؟به هر حال به نظر می رسد طرح این سوال درست که چرا بیماری های هموفیلی –تالاسمی و دیالیزی بیماری خاص می باشند؟ و یا به عبارت دیگر چرا بیماری های دیگر مثل ایدز – صرع –سرطان و... خاص نیستند چالشی را به وجود آورد که از دل آن بیماری MS بیماری خاص شد وتحت حمایت جدی دولت قرار گرفت.واقعیت آنست که با هیچ استدلال منطقی دایره بیماران خاص نمی توانست به سه بیماری محدود بماند وبدون تردید به چهار بیماری نیز محدود نخواهد ماند.

هیچ نظری موجود نیست: